گربه سفید و سیاه کوچکی در حیاط مجتمعی که ما در آن زندگی میکنیم ماوا گرفته بود. در شهر کرج. در ایران. گربه کوچک بزرگ شد و یکی از اهالی ساختمان ما شد. در حیاط و باغچه میچرخید و خودش را گاهی برای ما لوس می کرد. کودکان مجتمع دوستش داشتند و دخترکانی از همسایه ها غذایش می دادند. چند تایی از اهالی زیادی متفکر و بهداشتی مجتمع حضور گربه را نادرست میدانستند. صبح یک روز غم انگیز جسد گربه در پارکینگ افتاده بود. ظاهرا یکی از این اهالی سرزمین گل و بلبل که خودشان را بهترین مردمان جهان میدانند به گربه غذای سمی داده بود!
امروز در محله فنرباغچه استانبول می چرخیدم. آرامش گربهها و رابطه مردم با آن ها عجیب و بسیار زیباست.
بر سر شیوه نگاه ما به دنیا و زیستمندانش چه آمده است؟!
عکس و نوشته: ابوالفضل وطن پرست
زمان: بیست و دوم تیرماه ۱۳۹۷