دریاچه ارومیه و پرسش‌های امروز

خبرها حکایت از بازگشت زندگی به دریاچه دارد. تراز آب در روز ابتدای اردیبهشت ۱۳۹۹، ۱۲۷۱٫۷۷ متر است که معنایش رسیدن به ۳۵% درصد حداکثر حجم اکولوژیک در این عرصه‌ی بی‌نظیر آبی است.
به خاطر دارم در اوج خشکسالی سرزمین در اوایل دهه‌ای که رو به پایان است، عده‌ای در قامت کارشناس و صاحبان بلامنازع علم محیط‌زیست، دریاچه ارومیه را موجودی مرده خطاب کردند که تیمارش امید بستن به هیچ است و صرف نیرو و پول، همه بیهوده. زمزمه‌ی طرح خشکاندن باقیمانده‌ی در احتضار دریاچه و تبدیل این عرصه به پارک نمکی و نمایش آن به توریست‌ها، مکرر شنیده می‌شد. باز هم جماعتی اندک با شمایلی خیرخواه و همه چیز دان، برای کسانی که با تمام تلاش تا آخرین لحظه پای می‌فشردند، از روی تاسف سر می‌جنباندند و بر مفاهیم پزشکی دست می‌گذاشتند که این پیکر، مرده‌ای بیش نیست و همت برای احیای آن، فشردن حماقت‌بارِ قلبی از کار ایستاده است.


حالا دریاچه به آرامی و با سختی، اندکی از بالین بیماری سربلند کرده و دور و اطرافش را به تحیر تماشا می‌کند و ما را خیره می‌نگرد.
دریاچه‌ی ارومیه انگار به آرامی زنده می‌شود.

به عنوان یک رهرو در مسیر پرسنگلاخ حفاظت از محیط زیست سرزمین، پیشنهاد دارم این ماجرا واکاوی شود. دوست دارم نظر این روزهای طرفداران جراحی و قطع عضو و خشکاندن دریاچه را بشنوم. آیا آن نظریه همچنان به قوت خود باقی است؟ اگر آری با چه دلایلی؟ اگر نه، پاسخ آن‌ها به حافظه‌ی تاریخی سرزمین چیست؟ اگر در آن زمان سیاست‌گذارانی دل به این نظریه می‌سپردند، چه مصیبتی بر این خاک نازل می‌شد؟!

دریاچه به مدد چند اتفاق همزمان در حال بازگشت است:
اول و بی هیچ تردید، دست یاری دهنده‌ی طبیعت است. گویا وارد دوره‌ای از ترسالی شده‌ایم. این دو سه سال آسمان نظرِ پربارش بر این تکه از خاک انداخته و رودهای بی‌رمق جاری شده‌اند و تالاب‌های از خاطر رفته به جغرافیای ذهن ما بازمی‌گردند. دشت‌ها از سیلاب‌ها سیراب می‌شوند و دریاچه‌های رو به احتضار، نفس تازه می‌کنند.
دوم: حساس شدن جامعه محلی و اقدام به مشارکت به شکلی گسترده است. مشارکتی با هدف بازگرداندن حیات به سرزمین‌هایی که قلب تپنده‌اش دریاچه است. این فرایند مشارکت با همیاری سازمان‌های جامعه مدنی، مردم، نهادهای دولتی و رسانه‌ها در اشکال مختلف انجام شد “و می‌شود”
سوم؛ همت واقعی سیاست‌گذاران ملی و نهادهای مرجعِ دولتی برای حفظ دریاچه بود. مدیران ارشد دولتی ظاهرن در این داستان به نظرات کارشناسان اصیل خود و نظرات مردم و سازمان‌های غیردولتی، جدی گوش فرا دادند و رویکردی همه جانبه برای حفاظت مدنظر قرار گرفت. از چند و چونش خبر زیادی ندارم اما آنچه از رسانه‌های رسمی می‌توان شنید حکایت از عزم جدی داشته “و دارد”.
همزمانی این سه اتفاق با یکدیگر، بی‌آنکه به ورطه‌ی وزن‌دهی به هریک بیافتیم!- دریاچه‌ی زیبای ما را آرام آرام به زندگی بازمی‌گرداند.
آیا این نمونه می‌تواند مثالی بر رفتار خردمندانه با طبیعت و یک الگوی قابل تعمیم برای مشارکت واقعی از سوی همه ذی‌نفعان در برنامه‌های حفاظت باشد؟
آیا می‌شود به پایداری این شکل رفتارمشارکتی امیدوار باشیم؟
آیا توان نقد رفتارهای گذشته خود را داریم؟
چگونه می‌شود با ادامه این مسیر و اصلاح خطاها، ازبازگشت احتمالی به وضعیت هولناک پیشین پیشگیری کرد؟

طبیعت توان بازتوانی و بازیابی خود را دارد اگر ما به نقطه‌های برگشت‌ناپذیر نکشانده باشیمش.
طبیعت به یاری ما و خود خواهد آمد اگر ما در رفتار با هم و با او خردمندانه عمل کنیم.

ابوالفضل وطن پرست
عضو داوطلب جمعیت داوطلبان سبز

دسته: اندیشه سبز


یک دیدگاه برای "دریاچه ارومیه و پرسش‌های امروز"

  1. ابوالفضل وطن پرست گفت:

    ممنون


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code