زمان: سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۳ از ساعت ۱۶:۳۰ لغایت ۲۰
مکان: سرای محله اراج “ نوبنیاد ، انتهای خیابان شهید لنگری، جنب میدان ارتش، سرای محله اراج
منتقد: پیام حسن زاده – مجری: حامد کاشانی
آواتار(Avatar) یک فیلم علمی-تخیلی است. این فیلم توسط جیمز کامرون نوشته و کارگردانی شده و در تاریخ ۱۸ دسامبر ۲۰۰۹ به نمایش درآمد. در سال ۱۹۹۵ کامرون نمایشنامه آواتار را یه اتمام رساند. این فیلم چندین سال در دست ساخت بوده است و در لسآنجلس، نیوزیلندو خلیج مکزیکفیلمبرداری شدهاست. آواتار پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای جهاناست و جزء تنهاترین فیلمهایی است که فروشی بیش از ۲ میلیارد دلار داشته است.
فضای فیلم
سال ۲۱۵۴ میلادی است. داستان در یکی از چندین ماه سیارهای در سامانه ستارهای آلفا قنطورسبه نام پندور: (Pandora) اتفاق میافتد. انسانها تحت شرکتی به نام آردیاِی مشغول خارج کردن سنگی با ارزش و فلز مانند از دل این سیاره هستند. پندورا حاوی گوناگونی شگفت انگیزی از زندگی فرازمینی است، و جوی غیرقابل استنشاق برای انسانها دارد، همچنین محیطی در تضاد با طبیعتی که مانند آن در روی زمین وجود دارد. نام سیاره از این جهت اشاره به وضع مصیبتوار آن (از دید انسان) دارد (که به اسطورهشناسی پاندوراباز میگردد)
از میان جانداران بومی این سیاره موجوداتی شبیه به انسان هستند که “ناوی” نامیده میشوند. ناویها دارای سطح بسیار پایینتری از پیشرفت فنی در مقایسه با انسانها هستند و نیمه وحشی و بدوی به نظر میآیند، اما دارای فرهنگی بسیار غنی و کلنگرهستند که آنها را با مکان زندگیشان در حال تعادل قرار میدهد.
پندورا دارای سیستم حیات وحش نامتعارفیست، بطوریکه سیاره و تمام موجوداتش دارای یک شبکه عصبی مشترک بوده و با هم در ارتباطند (که یادآور مفهوم گایادر اسطورهشناسی و جنبشهای محیط زیستی است). ناویها از طریق نقاط اتصالی نورونی (neural interface) در گیسوان موهای خود، از نظر خودآگاهیبا اسبهای خود متصل میشوند،و درختان جنگل از طریق ریشههای خود اتصال عصبی با یکدیگر دارند. خلاصه اینکه محیط پاندورا محیطی است که دانشمندان بشری در فیلم را سخت تحت تاثیر قرار داده، و محیط منحصربهفرد این دنیا، مرزهای بین علم و عرفان را درهم مینوردد.
منابع طبیعی که بشر در این سیاره بدنبال آن است آنآبتینیوم: unobtainium) به معنی عنصر نایاب) نام دارد. این ماده نوعی سنگ کانی مرموزی است که دارای خواص میدانی عجیبی است، بطوریکه باعث ظهور آثار پادگرانشیو اختلال میادین الکترومغناطیسی میشود.
داستان فیلم
در داستان فیلم، زمینیان بمنظور تصرف منابع سرشار پندورا (سیارهناویها)، آماده برای اشغال نظامی و استفاده از قوه قهریه میشوند که منجر به نابودی خانه و کاشانه ناویها و محیط زیستشان خواهد گشت. ناویها اکنون در معرض انقراض قرار دارند.
اما از سوی دیگر، گروهی از انسانهای دانشمند مشغول آزمایش پروژهای هستند بنام «آواتار» که در آن با علم ژنتیکبدنهای ناوی مصنوعی در آزمایشگاه خلق کرده، و خودآگاهیانسانی را بعنوان رانندهی آن بدن بطور موقت درون آن بدن تزریق یا قالب کردهتا بتوانند از این طریق با فرستادن این ناویهای مصنوعی، داخل جماعت ناویها بطور ناشناس تجسس کرده تا بلکه فرهنگ و رسم و رسوم آنان را بشناسند. در واقع، این بدنهای مصنوعی چیزی جز نوعی نفربر با کنترل از راه دور بسیار پیشرفته نیست.
جیک سالی سربازی معلولبر روی ویلچر است که هنگام خدمت از ناحیه دو پا فلج شدهاست. هنگامی که او را برای پروژه آواتار بعنوان خلبان یکی از بدنها بکار میگیرند، او طبق ماموریتش سعی در رخنه کردن در بومیان و کشف رموز و اطلاعات سری آنان میپردازد. اما تدریجاً طی ماجراهایی با “نیتیری” شاهزاده و دختر بزرگ قبیلهی ناویها تدریجاً پیوند عاطفی برقرار میکند و رفتهرفته پی به عمق زیبائی فرهنگ بومیان برده، و سعی میکند به آنها کمک کند، تا جایی که مجبور است سرانجام در برابر نسل انسانهای غاصب، یعنی نوع خودش، قرار گیرد …
برداشتها
بالگرد ارتشدر حال پرواز میان کوههای معلق پندورا. این کوها در اثر میدانهای پادگرانشی “آنآبتینیوم” در آسمانها معلق هستند. جیمز کامروندر این فیلم از گنجاندن اشارههای سیاسی هیچ ابایی از خود نشان ندادهاست.محور فیلم حول موضوع دستیابی به منابع طبیعی بسیار با ارزشی میچرخد بنام “آنآبتینیوم” که «نمادیست از حرص و طمع بشری» که نژاد انسانی را برای تصرف آن منابع وادار به جنگ با موجودات بومی سیاره پندورا کرده.
سرهنگ کواریچ، فرمانده عملیات نظامی در فیلم، بومیان ناوی را (که شباهت واضحی با سرخپوستان آمریکاییدارند.) را متوحش مینامد، و استفاده وی از واژگانی همچون “شوک و بهت””مبارزه با تروریسم”، و «”حمله پیشگیرانه” یادآور وقایع جنگ عراق است.
فیلم همچنین در رساندن پیغامی در دفاع از محافظت از محیط زیست کاملاً رسا است.
– منبع: ویکی پدیا